Show newer

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
معشوق چون نقاب ز رخ در نمی‌کشد
هر کس حکایتی به تصور چرا کنند
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست
آن به که کار خود به عنایت رها کنند
حالی درون پرده بسی فتنه می‌رود
تا آن زمان که پرده برافتد چه‌ها کنند
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب
بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
پیراهنی که آید از او بوی یوسفم
ترسم برادران غیورش قبا کنند

به زبان ساده خودمون: غلط کرد قرض گرفت، نمیتونه پس بده!
باید راه بندازه

تا دلی هست بیا رفتم از دست بیا
بغض تو راه نفس های مرا بست بیا
به هوای دل بیچاره که تنگ است بیا

عزیزترین سوغاتیه غبارپیراهن تو
عمر دوبارهٔ منه دیدن و بوییدن تو


پروژهٔ فوگ بهتون اجازه می‌ده نه تنها به صورت اشتراکی از یه تلفن یا رایانک استفاده کنید، که محیط‌های میزکار مختلفی رو هم داشته باشین.
gitlab.com/mobian1/phog

هر که دلارام دید از دلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت

گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی
حاصل عمر آن دم است، باقی ایام رفت

امان از درد سخت نا امیدی
چه سازم، هر چه من کردم تو دیدی

تو دانی آنچه را مردم ندونن
گمونم دیگه از ما دل بریدی

Show older
شبکه اجتماعی غیرمتمرکز انجمن نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز

این نمونه از ماستودون به منظور تعاملات فعالان نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز و اعضای انجمن نرم‌افزارهای آزاد/متن‌باز راه‌اندازی شده است